کد مطلب:10166 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:742

دشمن شناسي در قرآن
مقاله
«بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِيمِ»

الهي انطقني بالهدي والهمني التقوي



بحث امروز تفسير دو آيه قرآن، از آيات سياسي قرآن است. «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتْ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ» آل عمران/118 آيه را شرح مي دهم. موضوع را مي توانيم بگوييم دشمن شناسي. «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» اي كساني كه ايمان داريد، اي مؤمنين، «لَا تَتَّخِذُوا» نگيريد، «بِطَانَةً» از بطن، بطن يعني شكم و درون، لباسي كه به شكم مي چسبد، لباس زير را مي گويند «بِطَانَةً»، «مِنْ» يعني از، «دُونِكُمْ» يعني غير خودتان، از غير خودتان نگذاريد كسي به درونتان بچسبد، يعني نگذاريد عوامل نفوذي بروند در تشكيلات شما، جاسوس هاي بيگانه را راه ندهيد، بيگانه را راه ندهيد، رازداري كنيد، همه اطلاعات را به همه كس نگوييد. اين آيه مي گويد مسلمان ها بايد رازدار باشيد. آخرِ آيه مي گويد كه «إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ»، يعني اگر عقل داريد. ايمان تنها كافي نيست، چون مي گويد اي مؤمن، اگر عاقلي بايد اين كارها را بكني. پيداست مي شود آدم دين داشته باشد ولي عقل نداشته باشد.

1- خطر نيروهاي نفوذي دشمن

ما از بي عقلي بعضي مسلمان ها در طول تاريخ خيلي سيلي خورديم. 1- چرا بايد هزارها كتاب هاي خطي نوشته هاي ايراني از دست برود، دانشمندان ايران كتاب هايي داشتند فقط يك نسخه بيشتر نبوده، يك نسخه منحصر بفرد بوده، چرا بايد كتاب هاي خطي دانشمندان ايراني در كتابخانه هاي بيگانه باشد؟ براي اينكه «آمَنُوا» بود، «تَعْقِلُونَ» نبود. لو دادن، به اسم مستشار، به اسم مستشرق، به اسم توريست، به اسم جهانگرد، به اسمِ، به اسمِ، به اسمِ، به اسم سم پاشي در همه زيرزمين خانه هايمان را فهميدند چي است، به اسم سم پاشي همه باغ هاي ميوه مان را خراب كردند، به اسم كارشناس، به اسم متخصص، به اسمِ، به اسمِ، به اسمِ، اين آيه مي گويد كه خوابتان برد، كلاه سرتان رفت، به اين آيه قرآن عمل نكرديد، ولي ديگران عمل كردند. ديگران آمدند وجب به وجب زمينمان را شناختند، زيرِ زمين كجا نفت است، كجا گاز است، كجا گنج است، «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» اي مسلمان ها، بس است كلاه سرتان رفت، ديگر نگذاريد بيگانه ها را، «لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ»، «بِطَانَةً» يعني كساني كه عامل نفوذي هستند، بيگانه نگذاريد عامل نفوذي باشد. خوب؛ بعد دليلش را مي گويد.

2- نابود كردن عقل و فكر، هدف دشمن

مي گويد بيگانگان براي شما چند تا برنامه دارند، زيرا، 1- «لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا» يعني كوتاهي نمي كنند، از «خَبَال»، «خَبَال» يعني ضربه عقلي و فكري زدن، يعني نابود كردن عقل و فكر، يعني از اينكه عقل و فكرتان را متلاشي كنند كوتاهي نمي كنند. چه كنيم جوان هاي ايران درست فكر نكنند؟ هروئين، مواد مخدر، عكس هاي سكسي، فيلم هاي هرزه، يك كاري كنيم كه جوان برود در دنياي عيّاشي. دشمنتان را بشناسيد. چطور اگر در انرژي هسته اي، بچه هاي ايران فهميدند، عصباني مي شوند، اما حاضر است مهيّج ترين و محرك ترين فيلم هايي كه بچه ها را از خود بي خود مي كند، در اختيار بگذارند. همه رقم سي دي، از طريق زمين و آسمان و ماهواره، هرچه مي خواهي در اختيارتان مي گذارد به شرط اينكه شما نفهميد. دشمن خودتان را بشناسيد، اين آيه براي دشمن شناسي است، از آيات سياسي قرآن است، «لَا يَأْلُونَ» يعني كوتاهي نمي كنند، «خَبَالً» يعني ضربه فكري و عقلي، از ضربه فكري و عقلي كوتاهي نمي كنند.

در آستانه شهادت مطهري بحث را بيننده ها مي بينند. دوازدهم ارديبهشت، روز معلم است. مطهري جزء اولين شهيدان انقلاب است. مطهري كه بود؟ مطهري بچه ها را با استدلال آشنا مي كرد. يعني كارخانه برقي بود كه به همه خانه ها برق مي داد، گفتند اين كارخانه برق را بايد زد. اولين هدف اين است، منبع انرژي است، اين منبع انرژي را بايد متلاشي كرد. يك وقتي در فرانسه كودتا شده بود، در آن كودتا رئيس جمهورش را هم گرفتند زندان كردند، رئيس جمهور در زندان مطالعه مي كرد، يك مرتبه پاشد كتاب ها را هوا ريخت، گفتند چه شده؟ گفت من اشتباه كردم، من فكر كردم در فرانسه يك كودتاي نظامي شد، نخير، كودتاي فرهنگي شد. اين كتاب ها را خواندند مردم روشن شدند، ديگر من را تحمل نكردند، كودتا شد. يعني كتاب نارنجك است، البته اگر نويسنده اش خوب باشد، (مداد العلماء أفضل من دماء الشهداء) نامه هايي كه امام نوشت، پيام هاي امام، مردم را روشن مي كرد.

سخنراني نارنجك است. زينب كبري با سخنراني، حكومت رژيم را هوا كرد. خودِ قرآن نارنجك است. قرآن مي گويد: «لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَي جَبَلٍ» الحشر/21 اگر قرآن بر كوه نازل شود تكه تكه مي شود، يعني چه؟ يعني من ديناميت هستم. يعني سخنراني اگر به انسان انرژي دهد.

3- شناخت نشانه هاي دوست واقعي

با كي رفيق شويم؟ مي گويد با كسي رفيق شويد كه به تو انرژي بدهد، آينده نگري بدهد. حديث داريم، چون آدم دنبال دوست مي گردد، با كي دوست شويم؟ مي گويد دوست شو با كسي كه، (يعلّمكم) روز معلم است، (يعلّمكم منطقه) با كسي رفيق شود كه منطقش به تو آموزش دهد. يعني حرف كه مي زند تو از حرفش چيز ياد بگير. (يذكّركم الله رؤيته) وقتي رؤيت مي كني او را، وقتي نگاهش مي كني ياد خدا بيفتي، الله اكبر. الان چي نشان ما مي دهند؟ دشمن خود را بشناسيد. اين فيلم ها، اين نمي دانم نوارها، اين سي دي ها كه الان به انواع مختلف پخش مي شود، دست به دست مي گردد، اينها(يعلّمكم منطقه)؟ علم شما را بالا مي برد؟ اصلاً كار به دين نداشته باشيم، اصلاً دين را بگذاريم كنار، به عنوان آدم، به عنوان انسان مي خواهيم صحبت كنيم، فرض كنيد هيچ ديني هم نداريم، جوان، تو ارزش داري يا نه؟ ارزشت به اين است كه هرزه شوي؟ ارزشت به اين است كه لذت هاي آني ببري؟ ارزشمان به اين است كه آينده مان را نبينيم؟ با كسي رفيق شويم كه آينده تا آن طرف قيامت را حساب كنيم. مار پوستش نرم است، اما تويش زهر است. دنيا به مار تشبيه شده كه زيباست، اما تويش زهر است. خيلي ها خوشحالند كه چه مبلغي دارند، چه خانه اي، چه برجي، چه پولي، چه ماشيني، چه نمي دانم. خيلي ها. ولي خوب تويش چي است؟ حق فقرا نيست؟ اگر مالي داري كه تويش حق فقرا باشد، اين مال نيست، مار است. چقدر نرم است پوستش، و چقدر زهر دارد تويش. با چه كسي رفيق شويم؟ دشمن خودتان را بشناسيد. «لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا» با دو تا كلمه عربي آشنا شويم. «خَبَالً» يعني ضربه فكري، «لَا يَأْلُونَ» يعني كوتاهي نمي كنند، از ضربه فكري به شما كوتاهي نمي كنند. يك فيلمي تلويزيون نشان مي دهد كه فكر شما را بدزدد. نوار نشان مي دهد كه فكر شما را بدزدد، حتي فيلم هاي خودمان هم، فيلم هايي هم كه توليد داخل است، نگاه كنيد كه وقتي پاي اين نشستي چقدر رشد مي كني. اين فيلم چند ساعت از تو گرفت؟ چي چي گرفتي؟ از تو جواني گرفت، از تو عمر گرفت، تو از فيلم چي گرفتي؟ اگر اين فيلم تو را رشد مي دهد، رشد هم معنايش اين نيست كه همه اش فيلم هاي علمي باشد.

من خودم سعي مي كنم در حرفهايم بخندانم، من طرفدار خنده هستم. قرآن مي گويد بخندانيد مردم را، اصل ما گريه نيست، قرآن مي گويد: «وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَأَبْكَي» النجم/43 يعني خداوند هم مي خنداند، هم مي گرياند. امور تربيتي، معلم، روحاني، فقط نبايد «أَبْكَي» بگرياند، ما «أَضْحَكَ» هم داريم، اتفاقاً «أَضْحَكَ» قبل از «أَبْكَي» است. در قرآن دو تا كلمه هست، هر كدام اول آمده مهم تر است. مثلاً دختر مهم تر از پسر است. چون قرآن مي گويد «يَهَبُ لِمَنْ يَشَاءُ إِنَاثًا» بعد مي گويد «وَيَهَبُ لِمَنْ يَشَاءُ الذُّكُورَ» الشوري/49 خدا به هر كه مي خواهد دختر مي دهد، بعد مي گويد پسر. تربيت يك دختر مساوي است با تربيت چند تا پسر. ما آماري كه از مدارس مختلف گرفته ايم كه نماز را كجا ياد گرفتي؟ گفتيم سه تا سؤال را جواب دهيد، خانه ياد گرفتي يا مدرسه يا مسجد؟ اكثر بچه ها نوشتند خانه، در خانه گفتيم از پدر ياد گرفتي يا از مادر؟ اكثراً مي گويند از مادر. مادر مهم است. قرآن مي گويد: «إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ» البقرة/158 اسم صفا را قبل برده، ولذا حاجي هايي كه مي روند مكه، وقتي مي خواهند سعي را شروع كنند اول از صفا شروع مي كنند، صفا اول است، بعد مروه. دختر اول است، بعد پسر. خنده اول است بعد گريه. من نمي خواهم بگويم كه همه فيلم ها بايد موعظه و سخنراني و اينها باشد، ولي چه خنده اي؟ خنده بايد حكيمانه باشد. اين كارها، كارِ تلويزيون است، منتهي چون نكرده، من به فكرش افتادم بكنم، حالا نمي دانم موفق خواهم شد يا نه. يك سايت خنده درست كنيم، سايت خنده داريم ولي با چه كلماتي مردم را مي خندانند. با كلمات هرزه، يك سايتي داشته باشيم خنده هاي حكيمانه. و هر كس توانست يك مطلبي را در پنج سطر بنويسد كه يك حكمتي در آن باشد همراه با يك خنده. يعني آدم چيز ياد گرفته بخندد، يعني خنده ها حكيمانه باشد، جهت دار باشد. علم ما بايد جهت دار باشد.

4- آموزش در جهت رشد و قرب به خدا

روز معلم است من اين را بگويم، قبلاً هم گفتم ولي اجازه بدهيد تكرار كنيم. چند وقت قبل هم سميناري بود، رؤساي سازمان هاي آموزش و پرورش سميناري داشتند، گفتم من يك خط كش مي دهم ببينيد آموزش و پرورش در دنيا و در جمهوري اسلامي، موفق بوده يا نه. قرآن مي گويد كه: «اقْرَأْ» بخوان، سوره علق مي گويد كه: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي» العلق/1، «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ» دنيا «اقْرَأْ» هست، يعني درس هست، اما اين درس ها جهت ندارد، «بِاسْمِ رَبِّكَ» نيست، آنوقت سوره علق وقتي مي گويد «اقْرَأْ»، آخر سوره را نمي توانم بخوانم، چون اگر بخوانم آيه اي است كه سجده واجب دارد، همه بايد سجده كنيد، فارسي مي گويم، اول سوره علق كه مي گويد «اقْرَأْ»، آخرش مي گويد سجده كن و به خدا قرب پيدا كن، يعني آن علمي ارزش دارد كه نتيجه علم بندگي خدا باشد. كشورهاي دنيا علم دارند اما علمشان سر از بندگي خدا در نياورده. اين براي دنيا. ما چطور؟ ما اگر خواسته باشيم ببينيم «اقْرَأْ» مان به درد مي خورد يا نه. اگر ديديم در مدرسه ها، نماز جماعت هايي كه مي شود، اگر ديديم مدارس راهنمائي بيش از دبيرستاني ها شركت مي كنند، اين معلوم مي شود «اقْرَأْ» به سجده كشيده شده، اما اگر ديديم نماز بچه ها شلوغ تر از راهنمائي ها است، نماز راهنمائي ها شلوغ تر از دبيرستاني ها است، نماز دبيرستاني ها شلوغ تر از دانشگاهي ها است، پيداست اين «اقْرَأْ» آخرش به سجده كشيده نشده. دينِ ما مي گويد «اقْرَأْ»، منتهي خواندني كه «بِاسْمِ رَبِّ» باشد و عاقبت سر از سجده و قرب پيدا كند. اميرالمؤمنين مي فرمايد، (ثمره العلم العبوديه) نتيجه علم عبوديت است.

مطهري را من، توفيقي داشتيم، ايشان كه قم مي آمد، چند بار من افتخار داشتم ميزبانش بودم، مي آمد منزل ما. چند ماهي اين توفيق را من داشتم. يك هفته اي هم در يك اتاق خدمت ايشان در اهواز بوديم. نمازهاي طولاني مي خواند. مطهري گريه داشت. اشك داشت. نماز شب هاي آبداري داشت. آن علم، علمي است كه به سجده كشيده شود. آموزش و پرورش ما بايد حساب كند دبيرستان خوب، دبيرستاني نيست كه ديپلمه هايش وارد دانشگاه شوند، اين يكي از خوبي ها است. همه خوبي ها درس نيست. آيا اين كه از دبيرستان وارد دانشگاه مي شود، ادبش نسبت به استاد چطور است؟ ادبش نسبت به پدر و مادر چطور است؟ ادبش نسبت به خواهر و برادر چطور است؟ تواضعش چطور است؟ جسارتش چطور است؟ ممكن است ديپلم باشد، ولي ديپلم ترسو، در دانشگاه هم شاگرد اول باشد، ولي شهامت يك الله اكبر ندارد، مي گويند بگو الله اكبر مي گويد خجالت مي كشم، بابا، آخر تو جزء تيزهوش ها هستي، تو جزء فرهيخته ها هستي، مي گويند بگو الله اكبر، مي گويد نه خجالت مي كشم. اين پيداست كه همه خوبي ها را ندارد. دين ما دينِ جامع است، بايد همه كمالات را انسان داشته باشد. دشمن شناسي.

5- آثار تاريخي معماري ايران در موزه هاي غرب

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» اي مؤمنين، «لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ»، «مِنْ دُونِكُمْ» يعني از بيگانه ها نگذاريد، «بِطَانَةً»، بطن، بروند در شكمتان، نگذاريد بيگانه ها اسرار شما را بفهمند. من رفته بودم اتريش، در موزه اتريش سنگ هاي تخت جمشيد را ديدم. هرچه فكر كردم كه اين سنگ ها را از كجا آوردند اينجا، با كدام كشتي و جرثقيل، اين ستون ها را برداشتند آوردند، محراب بعضي مسجدها را، كل محراب را، همينطور كه محراب است برداشته بودند آورده بودند. اين چطور اين را دزديدند، مردم آن منطقه خواب بودند، محراب مسجد جامع را دزديدند، اين دزدش كي بوده، چقدر احمق بوده، ممكن است دزد مسلمان باشد ولي «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» آخرش مي گويد «إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ» يعني مسلمان هست، اما «تَعْقِلُونَ». تو چطور به خودت اجازه دادي بخاطر يك پولي صنعت ايران را در موزه هاي آنجا ببيني، كتاب هاي خطي را در كتابخانه هايشان مي بينيم، نمي دانم نوابغش را در آن كشورها مي بينيم. به اين آيه عمل نشده، دشمن خودتان را بشناسيد. آنها حاضرند هرچه مي خواهي به تو بدهند كه شما فكر نكني.

6- آرزوهاي دشمن براي كشورهاي اسلامي

برويم سراغ جمله دوم، «وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ». يك صلواتي بفرستيد. «وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ»، «وَدُّوا» يعني چه؟ اين «وَدُّوا» همان مودّت است. مودّت يعني دوست داشتن. من كلمه «وَدّ» را در معجم ديدم، «وَدّ» يعني دوست دارند، ببينيم چند تا «وَدّ» در قرآن است. «وَدّ» دشمن براي ما چه دوست دارد؟ كلمه «وَدّوا» را پيدا كنيم. «وَدّوا» يعني دشمنان براي شما دوست دارند، چي دوست دارند؟ 1- دوست دارند «مَا عَنِتُّمْ»، «عَنِتّ» يعني سختي، دوست دارند شما سختي بكشيد، اصلاً دوست دارند شما انرژي نداشته باشيد، نفت نداشته باشيد، مغز نداشته باشيد، گندم نداشته باشيد، صنعت نداشته باشيد، ابتكار و افتخار نداشته باشيد، «عَنِتّ» يعني سختي. دوست دارند سختي را، يعني دوست دارند به دردِ سر بيفتيد. 2- «وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ» النساء/102 دوست دارند شما غافل شويد. داريم.) ديگر چه؟ 3- «وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ» القلم/9 دوست دارند شما «تُدْهِنُ»، «دُهنُ» يعني روغن مالي، دوست دارند شما سازش كنيد. ديگر چه؟ «وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ» النساء/89 دوست دارند شما كافر شويد، دست از مكتب برداريد.

دشمن شناسي. سؤال: دشمن براي ما چه دوست دارد؟ دوست دارد، «عَنِتُّمْ» يعني فشار، دوست دارد ما در فشار قرار بگيريم. «لَوْ تَغْفُلُونَ» دوست دارد غفلت، دوست دارد سازش، دوست دارد ارتداد، مرتد شويم، برگرديم از دين. چون اسلام دنيا را بيدار كرد. خيلي امام به گردن ما حق دارد. دنيا كه راهپيمائي مي كند، اين موجي كه افتاده بخاطر موج هايي است كه در ايران افتاده. نمي خواهيم بگوييم قبل از جمهوري، اما خيلي راهپيمائي حزبي، تيتيش ماماني، سوپردولوكسي، نمي دانم با چهارتا پلاكارد، چهارتا سوپر دولوكس، خيلي نمي دانم، اين سيلي كه در آفريقا و اروپا و آمريكا در اثر يك جسارت به پيغمبر اين رقمي سيل راه مي افتد، اين سيل ها نتيجه سيل ايران است. فكر نكنيد حالا يك فيلمي، يك دختري، يك پسري، زلفش را يك جور قرارداد دخترهاي ما هم ياد مي گيرند، بله آنها تهاجم زلفي به ما مي كنند، اما ما هم تهاجم مكتبي به آنها كرديم، الان تهاجم ايران به دنيا بيش از تهاجم دنيا به ما است. تمام چراغ هايي كه روشن مي شود عليه آمريكا، رهبر اين چراغ ها امام بوده. انقلاب ما صادر شد، ما به ديگران خط داديم، به آني كه بايد برسيم، رسيديم. يك سنّتي گذاشته شد الحمدلله.

جواني چند شب پيش خانه ما بود، خوب يك مدّتي ايشان در اروپا بود، مي گفت مي خواستم نماز بخوانم هر جا نماز مي خواندم گير داشتم در دبيرستان. مي گفت نايلون آورده بودم در دستشويي مي رفتم نماز مي خواندم. دشمن براي ما چي دوست دارد؟ «وَدَّ» دوست دارد. واقعاً روي كلمات قرآن آدم دقت كند، يك كلمه «وَدَّ»، «وَدَّ» را مي آوري در معجم يا در كامپيوتر، «وَدَّ» يعني دوست دارند، براي ما چي دوست دارند؟ دوست ندارند ما رشد كنيم، دوست ندارند ما شاگرد اول بشويم، دوست ندارند. دوست دارند «عَنِتُّمْ»، نداشته باشيم، به درد سر بيفتيم، دوست دارند «تَغْفُلُونَ» غافل شويم، دوست دارند «تُدْهِنُ»، آنها براي ما اين را دوست دارند. حالا يك چيزي برايتان بگويم يك صلوات بفرستيد.

7- لزوم آمادگي مسلمانان در برابر طرح هاي دشمن

سوره نساء آيه 102، يك خاطره دارد. خاطره را برايتان بگويم، زيادي گوش دهيد خيلي قشنگ است اين را نيروهاي انتظامي و نظامي، سپاه و ارتش، هركس پاي تلويزيون نشسته اين آيه را برود فيلم كند، يك فيلمنامه است. متأسفانه اينها فيلم نشده. ما در قرآن آياتي داريم اصلاً فيلمنامه است، اين را فيلمش كنيد. وقتي مسلمان ها آمدند از مدينه به مكه، هنوز مكه در اختيار كفار بود، دشمن آمد بيرون و گفت نمي گذاريم بيائيد، چند كيلومتري مكه، جبهه مسلمان ها و جبهه مشركين مكه، در مقابل هم دو جبهه بودند. ظهر شد رفتند مثلاً نماز بخوانند، تا پيغمبر گفت الله اكبر همه مسلمان ها اقتدا كردند. كفّار يك نگاهي كردند، عجب مراسمي دارند مسلمان ها، پيغمبر رفت جلو و همه به او اقتدا كردند، گفت خيلي خوب، خوب مراسمي است، در ذهنش طراحي كرد كه عصري كه اينها مي روند سرِ نماز تا مي روند سجده همه را به رگبار ببنديم. شكار در دست است، جنگ نمي خواهد، اينها در حال سجده همه را به رگبار ببند. در ذهنش يك آن آمد كه براي عصري برنامه ريزي كند. فوري آيه نازل شد، پيغمبر ديگر اين رقمي نماز نخوان، در مقابل دشمن همه سر نماز نرويد، چطوري سرِ نماز برويد؟ مثلاً دشمن پانصد نفر است، مسلمان ها پانصد نفر هستند، الله اكبر گفتيد دويست و پنجاه نفر اقتدا كنند. آن دويست و پنجاه نفر ديگر شيفت بدهند، پست بدهند، دويست و پنجاه نفر در مقابل دشمن صف آرايي كند، دويست و پنجاه نفر اقتدا كند. اينها هم كه اقتدا مي كنند غافل نباشند، كلتشان بغلشان باشد، يعني با اسلحه الله اكبر بگويند، اسلحه به كمرشان الله اكبر بگويند. خوب، نماز، نمازِ شكسته بود، چون مسافر بودند. نمازِ شكسته دو ركعت است، (بحول الله) كه گفتي بروي ركعت دوم، ديگر اينهايي كه اقتدا كردند دويست و پنجاه تا، قصد فُرادا كنند. يعني ركعت اول جماعت، ركعت دوم نيّت كنند براي خودشان، چطور؟ ديگر صبر نكنند پيغمبر، اينها خودشان تند تند، «بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ الرَّحْمَانِ الرَّحِيمِ» الحمد/1-3 تند تند نمازشان را بخوانند، خم شوند ركوع، (سمع الله)، سجده اول، سجده دوم، (أشهد أن لا اله إلّا الله) زود، تشهد و سلام بدهند، دو ركعت است، فوري بروند سرِ شيفت، آنهايي كه سرِ شيفت هستند بيايند به ركوعِ ركعت دوم برسند. منتهي ركعت اوّلي ها كلت دستشان باشد. ركعت دوّمي ها كه مي آيند نماز بخوانند غير از كلت، كلاه خود هم سرشان باشد. حالا اين خودش از نظر نظامي فنّ است. چرا ركعت اول كلت خالي؟ ركعت دوم هم كلت، هم كلاه و زره. اين را بخاطر اينكه ركعت اول غافلگير بشوند. آدمي كه دشمن را غافلگير مي كند، يك كلت، با يك كلت مي تواند در مقابل دشمن بايستد، اما بين ركعت اول و دوم چون لحظاتي فاصله هست، در اين چند لحظه دشمن مي تواند طراحي نو بكند، چون او مي تواند ضربه نويي بزند، پس شما هم بايد حفاظتتان را بيشتر كنيد. گرفتيد چه مي گويم؟

ببينيد، يك وقت يك مقام رسمي مي خواهد يك جايي سخنراني كند، اگر دفعتاً آمد، اصلاً محافظ هم نبود، نبود، امّا اگر راديو و تلويزيون اعلام كرد فلاني فلان جا هست، اگر اعلام كرد، هرچه اعلام بيشتر باشد بايد حفاظت بيشتر باشد. چون ممكن است از راه دور برق را قطع كنند، چيزي پرت كنند، ممكن است از فاصله دور، از بلندي ها، از توي جوب ها، از زيرِ پل ها، چون فرصتِ طراحي براي دشمن هست، پس بايد حفاظت شديد باشد. ركعت اول كلت، ركعت دوم كلت و كلاه خود. چرا به اين شكل نماز مي خوانيم؟ قرآن مي گويد: «وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ» دشمن مي خواهد شما غافل باشيد.

حالا آيه را بخوانم: «بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِيمِ»، «وَإِذَا» هرچه را مي فهميد شما معني كنيد، «إِذَا» يعني چه؟ با هم بگوييد، زماني كه، «وَإِذَا كُنتَ فِيهِمْ» پيغمبر وقتي در مردم هستي، «فَأَقَمْتَ لَهُمْ الصَّلَاةَ» خواستي اقامه نماز بكني، پانصد تا سرِ نماز نرويد، «فَلْتَقُمْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ» از اين پانصد تا يك طائفه اي اقتدا كنند، اين طائفه اي هم كه اقتدا مي كنند «وَلْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ» كلتشان بغلشان باشد، «فَإِذَا سَجَدُوا» وقتي اين دويست و پنجاه تا سجده مي كنند، «فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرَائِكُمْ» يك عده پشت سر اينها باشند، ركعت دوم «وَلْتَأْتِ طَائِفَةٌ أُخْرَي لَمْ يُصَلُّوا» آن دويست و پنجاه تايي كه سرِ نماز نيستد، آنها ركعت دوم بيايند «فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ» آنها به ركعت دوم اقتدا كنند، ركعت دومي ها «وَلْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ» هم كلت، هم كلاه خود، چرا؟ «وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ» النساء/102 دشمن دوست دارد شما غافل بشويد، همه كه رفتيد به سجده، همه را به رگبار ببندد. نماز ظهر پانصد تا اقتدا كردند، نماز عصر. . . حالا از اين فرمول ها پيداست. من در اين تفسير، تفسير نور، بيست تا نكته نظامي در اين تقريباً اگر فراموش نكرده باشم، بيست تا نكته نظامي نوشتم. يكي اينكه سرباز مسلمان بايد نماز جماعت را بلد باشد كه ركعت اول چه كند، ركعت دوم چه كند. سرباز مسلمان بايد وضو داشته باشد. سرباز مسلمان بايد به قدري چابك باشد كه در فاصله يك ركعت بتواند شيفتش را عوض كند. يعني بايد مسئله بلد باشد، با وضو باشد، در يك لحظه بتواند شيفت عوض كند، يعني عدالت فقط براي تقسيم وام و كره و روغن و كود شيميايي نيست. پيشنمازي هم بايد عادل باشد. يعني دويست و پنجاه نفر نگويند كه كي گفت شما نماز بخوانيد ما نماز نخوانيم؟ دويست و پنجاه تا ركعت اول، دويست و پنجاه تا ركعت دوم. يعني در نماز جماعت هم بايد عادلانه باشد. نبايد در يك شهري چهل تا واعظ و مداح باشد، يك شهري هيچ واعظ و مداحي نباشد. در يك خيابان سي تا دكتر باشد، در يك روستايي، در يك جا مثلاً اين همه آخوند باشد، در بيست تا روستا هيچ آخوند نباشد. من اينجا بگويم، روحانيّون در هر منطقه اي، يعني بنده كه كاشان هستم بايد با طلبه هاي كاشان بنشينم جلسه بگيرم، روستاهايي كه كاشان ندارند، شيفتي برويد، روز قيامت خدا قرائتي را نمي بخشد كه بگويند تو در تلويزيون تهران بودي، اما فلان روستا آخوند نداشت. ممكن است من نتوانم بروم، اما لااقل سالي يك بار كه نوبتم مي شود. سالي يك روستا كه مي روم. اگر كاشان پانصد تا روستا دارد، پانصد تا هم طلبه دارد، هر طلبه اي يكي اش را در سال يك بار مي شود رفت. آن مقدار را مي شود رفت. البته حالا من به اندازه خودم مسافرت مي كنم. من سالي صد تا سفر تقريباً سهميه ام است. حالا كاشاني ها نگويند قرائتي چرا حرفهايي كه مي زند خودش عمل نمي كند! به هر حال، ولي خوب در عين حال مقصّر هم هستم، قصور و تقصير هم دارم، از خدا عذرخواهي مي كنم. از اين چه مي فهميم؟ دشمن براي ما چه مي خواهد؟ غافل، دشمن براي ما «تُدْهِنُ» سازش، دشمن براي ما كافر، مي خواهد شما برگرديد، دست از مكتب بكشيد كاري تان ندارد. خيلي كشورها مسلمان هستند، ولي اسلامشان، اسلام آمريكايي است، يعني اسلامي است كه آمريكا مي پذيرد، فقط آن چوب در گلو، اسلامِ جمهوري اسلامي است، اين هم بخاطر اينكه گفتيم نه شرقي، نه غربي. گفتيم نه سازش، نه ذلّت. «لَو تُدْهِنُ»، «تُدْهِنُ» يعني سازش، «دُهن»، «تُدْهِنُ» از «دُهن» است، «دُهن» يعني روغن، روغن مالي، ما مي گوئيم ماست مالي، روغن مالي، يعني سازش. آنها دوست دارند روغن مالي كنيم، آنها هم با تو روغن مالي كنند. يعني دوست دارند با نرمش از كنار هم رد شويم. «تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ» القلم/9.

در جلسه قبل هم گفتم، اينجا هم مي گويم. خيلي بايد خدا را شكر كنيم، نسل قديم آمريكا را مي شناخت، چون هم در زمان شاه شكنجه هاي شاه را ديده بود، هم در جمهوري اسلامي جنگ و اينها، از بعد از صلح، نسلِ نو آمريكا را نمي شناخت، ما مشكل داشتيم چگونه به نسل نو بگوييم آمريكا جنايتكار است. همين كه آمريكا گفت در انرژي هسته اي ايراني ها نفهمند، تحقيق نكنند، همه بچه ها فهميدند آمريكا مي گويد همه دنيا بفهمند، بچه هاي ايران نفهمند. اين ديگر كينه آمريكا آمد در دل. ما از خدا متشكريم كه با اين كارِ احمقانه، كينه آمريكا در دلِ بچه ها آمد. كارِ آخوندها و كار دانشمندان و اساتيد دانشگاه، كارشان سبك شد. همه فهميدند كه آمريكا چرا مي گويد اسرائيل داشته باشد، شما نداشته باشيد. همه كشورها داشته باشند، شما نداشته باشيد. اين لطف خدا بود، يك قدمي برداشت.

خدايا، تو را به حقّ محمد و آل محمد دشمنان ما را شاد نكن. (الهي آمين) دشمنان ما را خوار و ذليل بفرما. (الهي آمين) دشمن مي خواهد ما در فشار باشيم، همه سختي هاي ما را برطرف بفرما. (الهي آمين) دشمن مي خواهد ما غافل باشيم، خدايا ما را از غافلين قرار نده. (الهي آمين) دشمن مي خواهد ما سازش كنيم، خدايا ما را با نااهل سازش كار قرار نده. (الهي آمين) دشمن مي خواهد ما دست از مكتب برداريم، خدايا ما را نسبت به مكتب وفادار قرار بده.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته